زاینده رود این روزها به موضوعی برای جنگ در فضای حقیقی و مجازی تبدیل شده است.
به گزارش نیمروز خبر، این روزها زاینده رود نه تنها در بستر خشکیده خود، که در فضای مجازی هم جریان دارد. شبکههای اجتماعی تبدیل به میدانی شدهاند که هر کاربری در آن نظری درباره این رودخانه حیاتی و اختلافات اصفهان و یزد میدهد. از یک سو، این فضا فرصتی بینظیر برای آگاهیرسانی و بسیج مردمی ایجاد کرده است. تصاویر و فیلمهای واقعی از وضعیت زایندهرود، گزارشهای مردمی از نقاط مختلف و حتی سازماندهی کمکهای مردمی همه از طریق همین شبکهها ممکن شدهاند.
اما از سوی دیگر، شاهد موجی از شایعات، اطلاعاتنادرست و گاهی گفتارهای تفرقهانگیز هستیم که بیش از آنکه به حل مشکل کمک کند، بر آتش اختلافات میدمد. استارت ماجرا از ترکیدن یا بسته شدن لوله انتقال آب به یزد آغاز شد که اصفهانی ها را به بستن آب بر یزد متهم کرد و در ادامه خبر خوش استاندار اصفهان درباره بازگشایی نوروزی زاینده رود، نفت بر این آتش ریخت.
این امر واکنش های زیادی را در برداشت و فضای مجازی بویژه اینستاگرام را به جولانگاهی برای سواستفاده گران از موقعیت موجودتبدیل کرد که جریان زاینده رود را به نفع خود هدایت کنند.
یزدی ها بعضا دست به دامان اینفلوئنسر یا حتی شاخ های مجازی هم شدند که احساسات عمومی را نسبت به مردم اصفهان جریحه دار کرده و از نیاز شدید این استان به آبی سخن گفتند که قرار نبوده به مصارفی همچون صنعت، فضای سبز و نیازهای غیرروری دیگر در یزد برسد، اما اکنون به یک مطالبه حق به جانبانه اینگونه تبدیل شود.
از سوی دیگر اصفهانی ها از تهدیدی که ایجاد شد به چشم یک فرصت نگاه کرده و با برخوردهای کارشناسانه به موضوع پرداختند.
این روندی بود که مهدی طغیانی در پیش گرفت و با انتشار دو ویدئو در بستر اینستاگرام که یکی در لحظه بروز این اتفاقات و دیگری پس از واکنش های گسترده نسبت به آن بود، چالش آب و جریان زاینده رود در اصفهان را به صورت ریشه دار و با استناد به تاریخچه آن مطرح و بررسی کرد.
آنچه در فضای مجازی پیرامون این موضوع از سوی مردم دو استان منتشر شد می تواند چراغ راه مسئولان کشوری در مورد تخصیص حقابه زاینده رود به صاحبان واقعی آن باشد چرا که بانگاهی به رفتارهای کاربران فضای مجازی این دو استان و استفاده از بستر و موقعیت موجود برای بیان مسئله از نگاه و منظر خود قطعا می توانند پازل جریان اصلی زاینده رود را چیده و تصمیم عادلانه تری در خصوص چگونگی تقسیم استانی آن بگیرند؛ در واقع مسئله اینجاست که موضوع زایندهرود نیازمند نگاه کارشناسی و راهکارهای عملی است، نه بحثهای احساسی و کلیشهای.
وقتی کاربری بدون مطالعه آمار رسمی، عددی درباره مصرف آب منتشر میکند یا وقتی دیگری با کلی گویی یک استان را مقصر میداند، نه تنها مشکلی حل نمیشود،که بر پیچیدگیها افزوده میشود. اینجاست که نقش رسانههای رسمی و متخصصان آب بیش از پیش اهمیت مییابد. آنها میتوانند با ارائه اطلاعات دقیق و بیطرفانه، این فضای پرتنش را به سمت گفتوگوهای سازنده هدایت کنند.
از سوی دیگر باید به این مهم نیز توجه داشت که راه پیش رو نه سکوت است و نه هیاهو.فضای مجازی وقتی مفید خواهد بود که به جای تشدید اختلافات، محلی برای تبادل نظر کارشناسی شود. وقتی شهروندان اصفهانی و یزدی بتوانند بدون پیش داوری به درد دل هم گوش دهند و نیز زمانی که مسئولان به جای انکار مشکلات به ارائه راهکار بپردازند. راه نجات زایندهرود از مسیر همدلی و عقلانیت میگذرد. به جای جنگ مجازی، باید میزگردهای مشترک با حضور کارشناسان دو استان برگزار کنیم. به جای شایعهپراکنی، آمار رسمی وزارت نیرو را مبنای گفتگو قرار دهیم. شبکههای اجتماعی میتوانند با معرفی الگوهای کشت پایدار و مصرف بهینه آب، به جای دامن زدن به تنش، آموزش دهند. یادمان باشد زایندهرود زمانی جاری خواهد شد که ما نیز جریان تفکر سازنده را در گفتارمان جاری کنیم. این رودخانهی زندگیبخش، نیازمند اتحاد همهی ذینفعان است، نه تخریب یکدیگر در فضای مجازی.
نویسنده: مینا عباسپور